زیارت ۳
۵- خاك پاى آسمانيان، حياتبخش است
قرآن در سورهی مباركهی «طه» قصّهی گوساله ساختن سامرى از زیورآلات و به صدا در آوردن آن و گمراه نمودن بنىاسرائيل را نقل کرده و آنگاه مىفرمايد:
قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ * قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ اَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها.[1]
موسی(ع) گفت: چگونه است كار بزرگ تو اى سامرى [چه كردى كه اين گوسالهی مرده زنده نموده و آن را به صدا درآوردی؟] گفت: من چيزى ديدم كه آنها، آن را نديدند. من، مشتى خاك از جاى پاى رسول [جبرئيل(ع)] را برداشتم و آن را [به گوساله] پاشيدم [و زنده شد].
حال، اندكى در اين حقيقت قرآنى بينديشيد كه حيات يكفرشتهی آسمانى، آنچنان اثربخش و فعّال است كه وقتى بصورت انسانى متمثّل شده و روى زمين راه مىرود، خاك مردهاى كه زير پاى او يا زير پاى اسبش (بر حسب اختلاف روايات) قرار مىگيرد، از پرتو نور حيات او، روشن شده و منشأ حيات در موجود مردهی ديگری مىگردد.
بنابراین، چه استبعادى دارد كه خاك قبر آسمانيان (گذشته از ارواح قویّهی آنان) و بالاخصّ تربت پاك سالار شهيدان(ع) بر اثر تماس و تقارب با ابدان طيّب و طاهر آن زندههاى حقيقى كه به فرمودهی قرآن «بَلْ اَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ» هستند، داراى خاصيّت «احيا» و شفا و رفع بلا گردیده و دلهاى مرده را زنده کرده و نغمهی توحيد و خداجويى را از اعماق وجود انسانهاى خامد و خاموش برانگيزد.
آرى، خدايى كه آن اثر را به خاك پاى اسب جبرئيل عنايت فرموده است، مسلّماً مىتواند همان اثر را به خاك قبر رسول(ص) و اهل بيت رسولش(ع) كه بالتّحقيق افضل و اكرم از فرشتگان مقرّب درگاه خدا هستند، عنايت بفرمايد.
يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ يَشاءُ وَ اللهُ ذُوالْفَضْلِ الْعَظيمَ.[2]
پس آنچه از طريق برهان عقلى، ثابت است و از نظر قرآن كريم مسلّم، اين حقيقت است كه: ارواح منقطعهی از ابدان جسمانى، در عالم بعد از مرگ «زنده»اند و هر يك در حدّ سعهی وجودى و قدرت روحى خود، داراى «آثار حياتى» كه أنحاء تصرّفات گوناگون در محيط هستى هر موجود زنده است میباشند و اثر در عالم پايينتر از عالم خود مىگذارند.
منتها روشن است كه يك روح ضعيف ناقص، فعّاليّت بسيار محدود ناقصى میباشد امّا يك روح قوىّ كامل، مانند ارواح عالیّهی انبياء و امامان(ع) ميدان فعّاليّت فوقالعاده وسیع و عمیقی خواهد داشت، تا آنجا كه شفابخشى بيماران، رفع نيازمندىهاى محتاجان، هدايت گمراهان، گشودن عقدههاى لاينحلّ گرفتاران و... از امور بسيار ساده و آسان در جنب اراده و خواست او خواهد بود.
حال اين ما و اين هم روضهی مطهّرهی رسولالله(ص) كه فرصتى است بسيار مغتنم براى عرض مودّت و اظهار حاجت، به رجاء وصول به مقامات شامخهی روحى و نيل به كمالات معنوى انسانى، با توجّه به اينكه حضرتش «رَحْمَةٌ لِلْعالَمين» است و مخاطب به خطاب «وَ اِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيمٍ»[3] متخلّق به خلق رأفت و رحمت دربارهی مؤمنين است: «بِالْمُؤْمِنينَ رَئُوفٌ رَحيمٌ»[4] که خدایش فرموده: «وَ اَمَّا السّائِلَ فَلا تَنْهَرْ»[5] ای پيامبر! بانگ بر سائل مزن، بينوا را از در خانهات به خشونت مران.
وَ اِذا جاءَكَ الَّذِينَ يُؤمِنُونَ بِآياتِنا فَقُلْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ اَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءً بِجَهالَةٍ ثُمَّ تابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ اَصْلَحَ فَاَنَّهُ غَفُورٌ رَحيمٌ.[6]
وقتی گروندگان به آیات ما به سوی تو آمدند، بگو: سلام بر شما! خدای شما بر خود حتم نموده است که رحمت روا دارد دربارهی هر کسی از شما که از روی نادانی، مرتکب کار زشتی گردیده و بعد از آن، تائب گشته و رو به صلاح آورده است. چه؛ مسلّماً خدا آمرزنده و مهربان است.
آری! چه فرصت بسیار عزيزی و چه موقعيّت کاملاً ممتازى به دست آمده که اكنون خود را در روضهی حضرت خاتمالانبياء(ص) مىبينيم و سر به ديوار خانهی حضرت فاطمهی زهرا(س) نهاده و دست حاجت، به سوى آستان مقدّسى دراز كردهايم كه هيچ خواهنده از اين در نرود بىمقصود. آنجا که غذاى منحصر خود را به «مسكين و يتيم و اسير» انفاق نموده و خود سه شبانه روز به آب خالى اكتفا كرده و آسايش ديگران را بر آسايش خود ترجيح دادهاند و متقابلاً خداى منّان نيز با فرستادن سورهی «انسان» از مقام شامخ آن خاندان تجليل نموده و كار فوقالعاده بزرگشان را كه منبعث از كمال اخلاص و بر اساس جلب رضاى خدا بوده است، مورد تقدير و تشكّر قرار داده که مىفرمايد:
وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ اَسيراً * اِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللهِ لا نُريدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً.[7]
بعد از ذكر نعمات بهشتى مىفرمايد:
اِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً.[8]
پس سزاوار است كه ما هم بر در اين خانه بايستيم كه بابالله است و نالهی استغاثه و استمداد از صميم جان برآوريم كه:
بِكُمْ اَخْرَجَنَا اللهُ مِنَ الذُّلِّ وَ فَرَّجَ عَنَّا غَمَراتِ الْكُرُوبِ وَ اَنْقَذَنا مِنْ شَفا جُرُفِ الْهَلَكاتِ وَ مِنَ النّارِ.[9]
به سبب شماست كه خدا ما را از ذلّت و خوارى بيرون كشيده و شدايد اندوهبار زندگى را از ما برطرف ساخته و ما را از پرتگاههاى نابودى و آتش، نجات بخشيده است.
من ارچه هيچ نيم هر چه هستم آنِ تواَم
مرا مران كه سگي سر بر آستان تواَم
۶- شيعه در مدينه، گمشدهاى دارد
قبر فاطمه(س) كجاست؟ زهرا، مهين بانوى عالم اسلام و قرآن در كجا مدفون است؟!
آیا در بقيع بين قبر و منبر پيغمبر يا در خانهی خودش؟
بانویی با آن عزّ و جلال كه رسول اعظم خدا(ص) به احترام ورود او از جا برمىخاست و به قدومش خوشامد مىگفت و بوسه بر دست مباركش مىزد و در جاى خودش مىنشاند:
وَ كانَتْ اَشْبَه النّاسِ كَلاماً وَ حَديثاً بِرَسُولِ اللهِ(ص) تَحْكي شِيمَتُها شيمَتَهُ وَ ما تَخْرِمُ مِشْيَتُها مِشْيَتَهُ وَ كانَت اِذا دَخَلَتْ عَلَيْهِ رَحَّبَ بِها وَ قَبَّلَ يَدَيْها وَ اَجْلَسَها فِي مَجْلِسِهِ.[10]
رسول اكرم(ص) مىخواست با اين رفتار عجيب و حيرتانگيزش، گوشهاى از عظمت و جلالت آسمانى آن يكتا گوهر زينتبخش عرش خدا را نشان دهد تا امّت اسلامى پى به حرمت فوق تصوّر آن وديعهی الهیّه ببرد و در حفظ حريم عزّت و شوكت ملكوتىاش بكوشد و از بركات بىپايان وجود اقدسش به سعادت ابدى نايل گردد.
ولی یاللاسف بعد از وفات رسول خدا(ص) علیرغم تمام آن توصيههاى قولى و فعلی پیامبر(ص) آن يگانه يادگار رسولالله(ص) آنچنان از دست امّت در فشار افتاد كه تمام مدّت كوتاه زندگانى پرمحنتش بعد از پدر با غصّه و اندوه و مصيبت سپرى شد و از ستمگرىهاى حكومت وقت و سكوت ذلّتبار مردم مسلمان به ستوه آمد و عاقبت بعد از تحمّل بار سنگين مصائب و شدائد بسيار غمانگيز و روحگداز با جسمى رنجور و قلبى محزون، ديده از اين دنياى دون فروبست و ضمن وصيّتى جانسوز از همسر بزرگوارش خواست، شبانه تجهيزش نموده و به خاك بسپاردش و مردم حقنشناس را از محلّ قبرش باخبر نگرداند.
این وصيّت به «اخفاء قبر» از ناحيهی صدّيقهی كبرى(س) يك ضربت بسيار مؤثّر و قاطعی بود كه به دست آن آيت كبراى الهیّه بر پيكر سياست ظالمانه و در عین حال مزوّرانهی ابوبکر و عمر فرود آمد و پردهی تزوير و تدليس آنها را بالا زد و چهرهی منفور ضدّ خدای آنان را در برابر چشم حقیقتطلبان، آشکار و عیان ساخت.
چه؛ حديث از رسول خدا(ص) به نقل هر دو فرقهی شيعه و سنّى به عبارات گوناگون، رسيده است به اين مضمون:
فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّي وَ اَنَا مِنْها مَنْ آذاها فَقَدْ آذانِي وَ مَنْ آذانِي فَقَدْ آذَي اللهَ.[11]
فاطمه، پارهی تن من است و من از اويم. هر كس او را بيازارد به حقيقت مرا آزرده و هر كه مرا بيازارد در حقيقت خدا را آزرده است.
و هم مىفرمود:
يا فاطِمَةُ اِنَّ اللهَ لَيَغْضَبُ لِغَضَبِكَ وَ يَرْضي لِرِضاكِ.[12]
ای فاطمه! حقيقت آنكه خدا به خشم تو، خشمگين مىشود و به خشنودى تو، خشنود مىگردد.
بنابراین، ايذاى فاطمه(س) ايذاى رسول(ص) و ايذاى خداست و ايذاى خدا و رسول نيز به حكم صريح قرآن، مستوجب لعنت پروردگار در دنيا و آخرت و مايهی عذاب مهين است كه مىفرمايد:
اِنَّ الَّذينَ يُؤذُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِي الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ وَ اَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهيناً.[13]
محقّقاً کسانی که خدا و رسول او را میآزارند، خدا آنان را در دنیا و آخرت، لعنت کرده برای آنها عذاب خوارکنندهای را مهیّا نموده است.
پس، فاطمه(س) آن پارهی تن پيغمبر با وصيّت بر اخفاى قبر مقدّسش نشان داد از دست حكّام زمان، ستمهاى فراوان كشيده و آخرالامر، با قلبى آزرده و روحى خشمگين بر ستمگران از دنيا رفته و راضى به شركت آنان در تجهيز و نماز بر جنازه و دفنش نبوده است.
از طرفی هم به مقتضای احادیث رسولالله(ص) و رفتار و گفتار آن حضرت دربارهی دخترش بر مسلمانان ثابت است که خشم و غضب فاطمه(س) بر جمعیّتی، موجب خشم و غضب خداست بر آن جمعیّت و خشم و غضب خدا هم موجب لعنت است و منفوریّت و بدیهی است مردم ملعون و مطرود از رحمت حق، صلاحیّت حکومت بر امّت اسلام و قرآن ندارند.
بنابراین، موضوع «اختفاء قبر» حضرت زهرا(س) یک «سند» حیّ و زنده است بر بطلان حکومت شیخین و دنبالههای تولیدشدهی از حکومت جائرانهی آنان که تا روز قیامت این ندا در عالم اسلام به گوش هوشمندان زندهدل که پنبهی تعصّب بر گوش قلب خود ننهادهاند میرسد که:
وَ لِاَیِّ اُلاُمُورِ تُدْفَنُ سِرّاً / بَضْعَةُ الْمُصْطَفی وَ یُعْفی ثَراها؟
اَمْ لِاَیِّ الاُمورِ تُجْهَلُ قَدْراً / بِنْتُ خَیْرِ الْوَری فَتُجْهَلُ قَبْراً
به چه علّت باید پارهی تن پیغمبر مصطفی(ص) مخفیانه دفن گردد و آثار قبرش محو شود؟! برای چه باید قدر و منزلت دختر بهترین مردمان مجهول باشد و قبرش نامعلوم بماند؟
اُوَّهْ لِبِنْتِ مُحَمَّدٍ(ص) / ماتَتْ بِغُصَّتِها اَسیفَة
حال كه چنين است، ما در مدينه به دنبال گمشدهی خود مىگرديم و در هر جا كه احتمال مزار آن شفيعهی روز جزا داده شده است، به زيارت مىپردازيم. گاهى اشك گرم حاكى از مودّت و سوز درونى خود را به روى خاكهاى زمين بقيع مىريزيم و به احتمال اينكه قبر شريفش آنجاست «السَّلامُ عَلَيْكِ يا بِنْتَ رَسولِ الله» میگوییم و گاهى در حرم مطهّر پيغمبر اكرم(ص) بين قبر و منبر آن حضرت به زيارت آن آيت مخزونهی حق، مىايستيم كه محتملاً رسول خدا(ص) براى هدايت مردم به درك اين فيض عظيم، فرموده است:
ما بَيْنَ قَبْري وَ مِنْبَري رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ.[14]
بین قبر و منبر من، باغى از باغهاى بهشت است.
گاهی هم به سمت قسمت شمالى حجرهی مطهّره، يعنى پشت سر مرقد منوّر رسولالله(ص) كه خانهی فاطمه(س) بوده است مىرويم و آنجا در داخل ضريح مطهّر، قبر و صندوق جداگانهاى مىبينيم كه به گفتهی مرحوم شيخ صدوق(عليهالرّحمة والرّضوان) احتمال بودن قبر حضرت صدّيقه(س) در آنجا كه خانهی خود حضرت بوده است، از دو احتمال پيشين قویتر است.[15] آنجا نيز به عرض تحيّت و سلام و مودّت مىپردازيم و مخصوصاً به ياد مصائب جانسوزى كه در آن خانه به تنها يادگار رسول خدا(ص) رو آورده است، مىافتيم و از شدّت تأثّر و سوز دل، روى زمين مىنشينيم و با حالى توفانى و منقلب، سر به ديوار خانهاش نهاده و زار زار مىناليم كه:
اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الصِّدِيقَةُ الشَّهيدَةُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ اَيَّتُهَا الْمَظْلُومَةُ الْمَغْصُوبَةُ.
آری! اين اشك و آهها و نالههاى جگرخراش شيعه در طول قرون متمادیه در كنار قبور آل على(ع) براى اين است كه ذكر مبارك آنان را در دلها زنده نگه داشته و روشندلان با هدف را به تفكّر و تحرّك وادارد تا براى پى بردن به راز دل و سوز درونى «شيعه»، قدم در وادى تحقيق بگذارند و سرانجام، «راهنمايان ناصح» از «راهزنان خائن» تميز داده و این جامعهی بشری گم كرده راه را، از لب پرتگاه نابودى و هلاك دائم به كنارى كشيده و در مسير سعادت جاودان، به حركت درآيد.
شیعه، همچنان در کنار قبر زهرا و فرزندان زهرا(س) مینالد و اشک عزا بر تربت پاکشان میریزد تا روزی که خود را به دامن یازدهمین فرزند زهرا، حضرت مهدی موعود(ارواحالعالمینلهالفداء) بیفکند و در سایهی شمشیر انتقام او و حکومت حقّهی عادلهاش، تشفّی قلب و آرامش دل بیابد. آن روز است که شیعه، دیگر، پرچم عید و سرور و فرح میافرازد.
ولی تا به آن روز نرسیده، دائم در انقلاب و التهاب است. پیوسته از دل میجوشد و از جان میخروشد و با ندیدن آل علی و ائمّهی معصومین(ع) بر مسند امامت جامعهی انسان در هر زمان، نهضتها به صُوَر گوناگون بوجود آورده و قربانیها میدهد، زجرها کشیده و شکنجهها میبیند و از پای نمینشیند و برای تسکین دردهای سوزان درونیاش و هم بمنظور مشتعل نگه داشتن آتش حقجویی و باطلسوزیاش، علیالدّوام بر گرد قبور آل علی(ع) پروانهوار میچرخد و بر تربت پاکشان «به انتظار فرج» و ظهور باهرالنّور قائمشان(عج) اشک میریزد و میگوید:
لکِنَّ کَسْرَ الضِّلْعِ لَیْسَ یَنْجَبِر / اِلاّ بِصَمْصامِ عَزیزٍ مُقْتَدِر
خودآزمایی
1- به چه دلیل خاك قبر رسول(ص) و اهل بيت رسولش(ع) داراى خاصيّت «احيا» و شفا و رفع بلا میباشد؟
2- رسول اكرم(ص) با رفتار عجيب و حيرتانگيزش نسبت به حضرت زهرا(س) مىخواست چه موضوعی را نشان دهد؟
3- فاطمه(س) با وصيّت بر اخفاى قبر مقدّسش، چه چیزی را نشان داد؟
پینوشتها
[1]. سورهی طه، آیات ۹۵ و ۹۶.
[2]. سورهی آلعمران، آیهی ۷۴.
[3] . سورهی قلم، آیهی ۴.
[4]. سورهی توبه، آیهی ۱۲۸.
[5]. سورهی ضحی، آیهی ۱۰.
[6]. سورهی انعام، آیهی ۵۴.
[7]. سورهی انسان، آیات ۸ و ۹.
[8]. سورهی انسان، آیهی ۲۲.
[9]. قسمتی از زیارت جامعهی کبیره.
[10]. بيتالاحزان، محدّث قمى، صفحهی ٨.
[11]. فضائل الخمسه مِن الصّحاح السّتّة، جلد ٣، صفحهی ١۵۶ و بيتالاحزان محدّث قمى، صفحهی ٧٣.
[12]. همان.
[13]. سورهی احزاب، آیهی ۵۷.
[14]. وافى، جلد ٢، ابوابالزّيارات، باب ١٧٨، صفحهی ٢٠٢.
[15]. همان، صفحهی ۲۰۲، نقل از فقیه.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی